جمعی از همرزمان زنده یاد «امین سیماب» از داخل و خارج کشور
(بازنشر به مناسبت ششمین سالگرد جاودانه شدن همرزم ارجمند ما گرامی یاد "امین سیماب")
۲۱ اپـریل ۲۰۲۲
یـادی از هـمـرزم جانباخته «امین سیماب»
در چهارمین سالگـرد جاودانه شدنش
چهار سال قبل از امروز به تاریخ دوم ثور سال ۱۳۹۵ش مبارزی استوار و خوشنام خلق کشور ما با آرمانی بزرگ برای مردم تحت ستم کشورش، جمع مبارزان و روشنفکران آرمانگرا و مترقی کشور ما، همرزمان، خانواده و صف پیکار رهائی ــ انقلابی خلق را وداع گفته و با پدرود نابهنگامش، همسر وفادار و یگانه فرزند دلبندش، رفقاء، دوستان و منسوبان خانوادۀ محترم "سیماب" را سوگوار و ماتمدار ساخت.
این فرزند مبارز و فرهیختۀ خلق افغانستان «امین سیماب» بود. او یک عمر در صفوف پیکار خلق از سنگر رزم آزادیخواهانه و انقلابی علیه سوسیال امپریالیسم اشغالگر روس، امپریالیسم و ارتجاع مزدور بومی "خلقی ـ پرچمی" و اخوان جهادی ــ طالبی همگام با پیکارگران ملی، دموکرات و مترقی کشور تا واپسین دم بدون تزلزل و اگر و مگر رزمید، کارنامۀ درخشان مبارزاتی آفرید که موجد افتخار به خود وی، به خانواده و همرزمانش است.
«امین سیماب» از همان عنفوان جوانی انسانی بود مستعد، توانا، سخت کوش و پیگیر. او سخت عاشق مطالعه و آموزش بود. علاوه از زبان دری، زبان های انگلیسی و فرانسه را در حد تدریس، امتحان و ترجمه به صورت روان فرا گرفته بود. این سه زبان به گفتۀ زنده یاد صمد بهرنگی، به مثابۀ کلید سه فرهنگ، درب گنجینه های فرهنگی در این سه زبان را به روی وی گشوده بود. او از این روزنه ها به سوی دانش و فرهنگ مترقی، برای کسب شناخت صائب از مسائل و قضایای اجتماعی، اقتصادی و تاریخی و عمق و پهنا بخشیدن به دیدگاه هایش در مورد نظام های اجتماعی ــ اقتصادی موجود در جهان استفادۀ بهینه کرد و به منبع روشنائی بی زوال« اندیشۀ پیشرو عصر» دست یافت. در پرتو این اندیشۀ درخشان بود که به ستمروائی های طبقات حاکمه، به نابرابری و ناهنجاری های اجتماعی و به ستمگری و ستم کشی قطب های متضاد اجتماعی همراه با عوامل عینی و ذهنی موارد فوق و استمرار و بازتولید شرایط آن، پی برد.
در پرتو این اندیشۀ مترقی و روشنائیبخش بود که «امین سیماب» از استعمار و امپریالیسم، ایدئولوژی طبقاتی امپریالیسم، اهداف، ابزار و روش های آن، دید صائب کسب کرد. «امین سیماب» باور داشت که آهن را باید با آهن کوفت. از این رو، آن همرزم ارجمند، پیکار رهائیبخش و انقلابی ستمکشان را نیز در برابر این سیستم هیولائی، در سیستمی متشکل از اندیشه ها، ابزار، اشکال سازمانی و مبارزاتی، روش ها و غایت آرمانیی می دید که ماحصل آن، طرد استعمارگر متجاوز و زایدۀ ارتجاعی آن و قد راست کردن انسان خمیدۀ تحت ستم است که رایت آزادی انسان را در آن بلندای آزادی خواهد افراشت.
هر مبارزه ای قبل از عزیمت، به یک اندیشۀ رهنما و دورنمای روشن به مثابۀ منزلگاه آرمانی نیازمند است. "امین" باور راسخ داشت و همرزمانش نیر باورمند اند که نخستین عنصر اساسی ضرور، در هر سیستمی اعم از استعماری ــ ارتجاعی و یا رهائیبخش و انقلابی؛ جهان بینی و چوب بست اندیشه های رهنمای هر سیستم است؛ بناءً، او به نقش رهنمونی اندیشه های رهائیبخش و پیشرو در مبارزه با کلیت امپریالیسم و ارتجاع در کشور و جهان، وقوف کامل علمی داشت و معتقد بود که بایستی درفش اندیشۀ رهنما در پیشاپیش صفوف نبرد زحمتکشان تحت ستم و استثمار در کشور و جهان برای لشکریان قابل رؤیت باشد و راه و سمت درست مبارزه را بنمایاند. بدون اندیشۀ رهنما، هیچ مبارزه ای ره به منزل نخواهد برد.
«امین سیماب» معتقد بود اگر اندیشۀ شناخت و تغییر جهان، فرد مبارز و انقلابی را مسلح ساخته و تحرکش را سمت و سو می دهد؛ هدفمندی، داشتن دورنما و غایت روشنِ واقعی و دست یافتنی، به او نیرو، پویائی و انگیزۀ جنبیدن می بخشد. اما فرد به تنهائی عمل نمی کند و مبارزه و تلاش ستمکشان و محرومان برای رهائی از ستم و حرمان، امری جمعی و اجتماعی است که گروه های انسانی در قالب طبقات و اقشار اجتماعی و تشکیلات، به شکل گروهی به آن مبادرت می روزند. این جاست که پای تشکیلات به میان می آید. «مین سیماب» در جریان آموزش مستمر به نقش تشکیلات پیشتاز با رهبری جمعی به مثابۀ ابزار تغییر انقلابی در امر بسیج، انسجام، و تحرک خلق و مبارزان ملی ــ انقلابی و رهبری مبارزات جمعی ستمکشان به پاخاسته در برابر ستم، استثمار، استعمار و تبعیض معترف بود. او تشکل پیشاز را ارگانیسم زنده ای می دانست که در مسیر تکاملی از هماهنگی اعضایش برخوردار بوده و نظمش حاصل کارکرد موازین حیات و فعالیت درونی اش، محسوب می شود.
«امین سیماب» به نقش رهبری کننده و انسجام دهندۀ تشکیلات پیشرو که در آن اندیشۀ زنجیر گسل در مقام رهبری است، وحدت اراده و عمل متبارز و فرد خود را در جمع می یابد، وقوف و باور تام و تمام داشت. چنین تشکیلاتی مبارزۀ اجتماعی توده های تحت ستم و مبارزان توده ئی را برای حدوث تغییرات ریشه ئی در زیربنا و روبنای اجتماعی رهبری می کند. «امین سیماب» دیالکتیک فرد و جمع را در این مبارزۀ جمعی چنین می دید: فرد با اندیشیدن و پیوستن به جمع و با شریک شدن در تفکر و عمل جمعی؛ امر مبارزاتی مشترک را تقویت کرده و خود وی و محصلۀ کارش در جمع و کار جمعی، مفهوم می یابد. موازین زندگی جمعیی که امین بدان باور داشت و در پرتو آن عمل می کرد، ؛ محلی برای تبارز فردی، تکروی و تک تازی فرد و قرار دادن من خود بالاتر جمع و تصمیم فردی برای جمع، باقی نمی گذارد.
در چهار دهۀ خونین اخیر کشور ما، تشکلات ملی، دموکرات و انقلابی کشور علاوه از مصاف با دشمن عمدۀ هر مقطع زمانی؛ با انحرافات ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتیی که در اشکال مسخ فکری، تسلیم طلبی، اپورتونسیم راست و چپ، انحلال طلبی، لیبرالیسم، سازش با منحرفان، معامله گری بر سر نام و اعتبار مبارزاتی جانبازان انقلابی و آزادیخواه کشور، تکروی، اندیویدوآلیسم و... ظاهر می شود، رو به رو بودند. از منظر «امین سیماب» و همرزمانش، مبارزه با انحرافات فوق، بخشی جدائی ناپذیر از مبارزه علیه امپریالیسم اشغالگر و ارتجاع متحد آن است.
"«امین سیماب» در این مبارزۀ درونی علیه انحراف نیز همدوش سائر همرزمان ثابت قدم و استوارش، از موضع منافع ملی و تاریخی خلق افغانستان با تکیه به اصول مطروحۀ جمع و تشکیلات و با باورمندی قوی به اصل اساسی رهبری جمعی، به مصاف کلیه مظاهر انحرافات رفت و این مبارزه را همراه با همرزمان استوارش تا آخر موفقانه ادامه داده و بین جمع راست قامتان راستین راه و شکستگان فروافتادۀ نیمه راه خط جلی قرمزین کشید. «امین سیماب» و یارانش می دانستند که بدون مبارزه با انحرافت فکری ــ سیاسی و تسلیم طلبی؛ نهاد مبارزاتی مربوطه و خلق مبارز نخواهند توانست موفقیتی در مبارزۀ ضد استعماری و ضد ارتجاعی کسب کنند. او علمبردار استوار، آگاه و نترسی بود که فارغ از بوالهوسی های روشنفکرانه و عقده گشائی و انتقام گیری؛ در اندیشه و وسواس حفظ ارزش های مطروحه و حفظ همرزمان از سیر در گمراهی و افتادن در چاه و چالۀ کنار مسیرت انقلاب بود و در این مأموریت نجات، همواره به جمع اندیشید و هرگز «من» برایش مطرح نبود".
«امین سیماب» انسانی بود فرهیخته، مؤدب، صمیمی، دوست داشتنی و فعال در مراودات اجتماعی. او در اجتماع خصومت شخصی با کسی نداشت. از دید او عشق و نفرت طبقاتی بود. او همان قدر که به زحمتکشان و محرومان تحت ستم و استثمار عشق می ورزید، به همان پیمانه از استعمار، ارتجاع و ارزش های فکری، اجتماعی و فرهنگی استعماری ــ ارتجاعی در کلیه اشکال تظاهرش، نفرت بی پایان داشت.
این عشق و نفرت «امین سیماب» نسبت به دو طیف متضاد اجتماعی؛ دلائل منطقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فکری و تاریخی داشت: او با ذهن روشن و بدون حُب و بُغض و پیشداوری، می دانست که در جهان معاصر عوامل اساسی ستمکشی، استثمار، فقر و حرمان توده های میلیونی و میلیاردی در کشور و جهان، همانا مالکیت طبقاتی خصوصی دارندگان وسائل تولید و ثروت اجتماعی، یعنی صاحبان سرمایۀ مالی امپریالیستی و متحدان مرتجع فئودال و کمپرادور آنان است. همین نیرو های طبقاتی عامل سیاست استعماری، جنگ های خونین، تجاوز، اشغالگری، سرکوب، کشتار، ستم و تبعیض در حق زحمتکشان، زنان و اقلیت های قومی ــ مذهبی؛ عامل ارتجاع فرهنگی و خرافات مذهبی؛ عامل اساسی سانحه های طبیعی و تخریب محیط زیست انسانی با کلیه تبعات ویرانگرش بوده اند؛ تبعات خطرناکی از نوع آتش سوزی جنگل ها و شیوع ویروس مهلک کرونا که بشریت عذابدیده در عین مشاهدۀ آن، شاهد درماندگی، بی عُرضگی و بی ارادگی نظام امپریالیستی، سرمایه داری و ارتجاعی حاکم بر جهان در امر مهار کردن آن، است.
از همین منظر و با همین معیار «امین سیماب» ارزشمندی فرد، زندگی و مرگ او را، از نگاه نقشش در پراتیک تولیدی، مبارزۀ طبقاتی، ستیز با استعمار و امپریالیسم، ایستادن و فعال بودن در صف پیکار خلق و گام زنی فعال در جهت موافق حرکت تاریخ، محک می زد.
با این نگرش، «امین سیماب» به حیث انسان پیشرو سیکولار و آزادیخواه، در پرتو واقعیت های چهل سالۀ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور و خلق تحت ستم ما؛ افراد جامعۀ ما، به ویژه روشنفکران را به دو دسته تقسیم می کرد:
دستۀ اول: شامل توده های مولد و زحمتکش خلق و روشنفکران انقلابی و آزادیخواه در این صف است که نقش اساسی در عرصه های سه گانۀ پراتیک اجتماعی داشته و همزمان با این نقش و در نتیجۀ آن، در رقم زدن تاریخ و گام برداشتن در مسیر پیشروندۀ تاریخ، اثر گذار بوده اند.
وجود یا فقدان این دسته از انسان ها، اثر مثبت یا منفی در تندی جریان مبارزه و آهنگ سیر تاریخ دارد.
دستۀ دوم: نیرو های مستهلک و طفیلی استثمارگر و استعمارگر جامعه و جهان اند که با تملک وسائل تولید؛ عامل ستم، استثمار نیروی کار، جنگ، اشغالگری، استبداد و ارتجاع سیاسی ــ فرهنگی، کشتار و... استند و با بهره گیری از ابزار ایدئولوژیک، سیاسی، حقوقی، نظامی و روانی؛ سیر رو به رشد تاریخ را سد شده و یا می کوشند تا تاریخ را به گذشته ببرند. امپریالیسم و نحله های مختلف ارتجاع بومی و جهانی در این دسته شامل اند. آن عده از روشنفکرانی که با در پیش گرفتن راه ارتداد، مسخ فکری و خیانت تاریخی؛ به معامله، مغازله و مماشات با امپریالیسم و ارتجاع بومی می رسند و کمر خدمت به این نیرو ها را بسته می کنند، در صف امپریالیسم و ارتجاع و در مقابل دستۀ اول قرار دارند.
وجود انسان ها و روشنفکران دستۀ دوم اثر منفی و کند کننده در امر مبارزه و پیشرفت اجتماعی ــ تاریخی دارد و فقدان آنان، اثر مثبت و تند کننده در جریان شتابگیر مبارزه و سیر تاریخ دارد.
در تاریخ ممتد مبارزاتی کشور ما در خط ضد استبدادی، ضد ارتجاعی و ضد استعماری؛ قبل از زنده یاد «امین سیماب» انسان های زیادی در راه آرمان متعالی بهروزی ستمکشان میهن سربازی کردند. پس از جاودانگی او نیز، این مسیرت بی رهروان استوار و آرمانخواه نخواهد ماند. آنچه در این میانۀ میدان مهم است و حیاتی، ادامۀ نبرد رفتگان راه است. اگر مغزی از فکر بازماند، قلمی از نوشتن، قدمی از رفتن و مسلسلی از خروشیدن؛ بایست مغزی فکر کند، قلمی بنویسد، زبانی به گفتار آید، قدمی به پیش مانده شود و دستی آن مسلسل را بردارد. از این طریق است که اندیشیدن تسلسل یافته، راه پیموده شده ادامه یافته و رفتگان راه و آرمان شان زنده و جاوید می مانند. این است دَین راهیان استوار راه و رمز بی مرگی رفتگان سرافراز انقلابی و آزادیخواه میهن و تداوم اندیشه و آرمان شان!
یاد «امین سیماب» و سائر امین های راهِ رهیدنِ زحمتکشانِ ستمکشِ کشور گرامی باد!
زنده باد آزادی! مرگ بر اسارت!
مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع!
۲۲ اپـریل ۲۰۲۰